«چراغهای روشن شهر» روانه بازار نشر شد
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۵۴۷۰۴
به گزارش خبرنگار مهر، کتاب «چراغ های روشن شهر» نوشته فائزه ساسانی خواه به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب در بردارنده خاطرات فرهادی است، روایت روزهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و حضورش در فعالیتهای فرهنگی و تحول شخصیتش تا سالهای پس از پیروزی و آغاز دفاع مقدس مردمی ایران است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این کتاب در ۳۰ فصل و بهعلاوه یک بخش پیوستها آماده و تدوین شده است. فرهادی در زمان آغاز جنگ دختری ۱۵ ساله است و قرار است وارد دوره متوسطه شود که آتش ماشین جنگی صدام مدارس را به تعطیلی میکشاند و فرهادی را عازم مسجد جامع خرمشهر میکند. مسجدی که مرکز هدایت کمکهای مردمی در زمینههای گوناگون بوده و پایگاه مقاومت مردم شهر محسوب میشده است.
در بخشی از این کتاب که مربوط به روزهای آغازین جنگ و مقاومت مردم در خرمشهر است میخوانیم:
صبح که برای نماز بیدار شدیم، صدای انفجارها بیشتر و نزدیک تر شده بود. بعد از صبحانه، رادیو را روشن کردیم. گوینده رادیو مردم را به حفظ آرامش و صبر دعوت میکرد. از مردم میخواست با توجه به احتمال قطع شدن آب، هر چه میتوانند آب ذخیره کنند.
قابلمهها را از آشپزخانه بیرون آوردیم. یکی از قابلمهها پر از شکر بود. اشرف آن را در ظرف دیگری خالی کرد. قابلمهها را پر از آب کردیم. بعد، من و اشرف به سمت مسجد جامع راه افتادیم. به زن عمو سپردم اگر بابا آمد دنبالم، بگوید خیالش راحت باشد جای دوری نمیرویم.
راهی مسجد جامع شدیم تا هر کاری از دستمان برآمد انجام دهیم. تجمع مردم، مثل روز قبل، زیاد بود. آنجا شنیدیم خیابان شهید مقبل را با توپ زده اند. خیابان شهید مقبل نزدیک خانه عمو بود. با شتاب برگشتیم ببینیم چه اتفاقی افتاده است. نرسیده به خیابان از زمین دود بلند میشد. جلوتر رفتیم. چند خانه خراب شده بود. جمعیت، جلوی خانهها ازدحام کرده بود. چند نفر مرد اجازه نزدیک شدن به آنجا را نمیدادند و از مردم میخواستند متفرق شوند تا ازدحام مانع کارشان نشود. بهت زده به دور و برم و به خانههای ویران شده نگاه کردم و با خودم گفتم: «عراقی ها از چه سلاحی استفاده میکنند که خونه ها رو روی سر مردم خراب می کنه؟ توی این خونه چند نفر زندگی می کرده اند؟ چند نفر زنده از زیر آوار بیرون اومده اند؟ چند نفر شهید شده اند؟ به چه گناهی شهید شده اند؟
مجروحان و شهدا را خاک آلود و خونی از زیر آوار بیرون میکشیدند و توی ماشینی که در آن نزدیکی بود میگذاشتند حضور مان در آنجا بی فایده بود. به سمت خیابان نقدی برگشتیم.
***
«به کمکشان رفتیم. چند نفری مشغول بریدن پارچههای چلوار سفید شدیم. هرکدام یک سر پارچه را میگرفتیم و پارچهها را به اندازه دو متر برش میزدیم. پارچههای برش خورده را تا میکردیم و کناری میگذاشتیم. با خودم فکر کردم این همه پارچه سفید در یک سایز مشخص را برای چه کاری میخواهند؟ توی بیمارستان مصدق دیده بودم مردم برای مجروحان ملافه میآورند. احتمال دادم برای استفاده بیمارستانها و مجروحان باشد. در بخشی از روایت فرهادی میخوانیم: «ما را به سالنی که سمت چپ حسینیه و روبهروی در ورودی شبستان بود، راهنمایی کردند. قبلاً آنجا کلاسهای فرهنگی برگزار میشد. دو دختر در سالن بودند و پارچههای سفیدی را برش میزدند. یکی از دخترها تا چشمش به ما افتاد رو به اشرف گفت: «دختر بدو بیا سر این پارچه رو بگیر. بدو!»
چند دقیقه بعد، یکی از پسرها آمد توی حسینیه و رو به ما گفت: «خواهرها کفنها آماده شد؟»
با شنیدن اسم کفن تکانی خوردم. ناباورانه از خودم پرسیدم: «پس این پارچهها که ما میبریم کفنه؟ وای خدا!» اولین بار بود کفن میدیدم.»
***
چند بار وسایل امدادگری و وسایل پانسمان را داخل جعبههای خالی مهمات گذاشتیم و با وانت به طرف پلیس راه بردیم که یکی از نقاط اصلی درگیری بود و تحویل نیروها دادیم و برگشتیم. یک بار هم با گروه مبارزین مکتب اسلام، گروه آقای کاظمی، همراه مریم و زهره به طرف پلیس راه رفتیم. تا سه راه خرمشهر رفتیم، ولی نیروهایی که آنجا بودند، جلوی ماشین را گرفتند و گفتند: «کجا؟! کی گفته شما بیایید اینجا؟! اینجا جای شماها نیست!»
مردها ما را پیاده کردند و خودشان به طرف نقاط دیگری رفتند. چند روزی به سرم زده بود هر طور شده خودم را پیاده به یکی از خطوط درگیری برسانم. فکرم را با مریم در میان گذاشتم. مخالفت کرد و در جوابم گفت» «با ای سِرِت! دیوانه شدی؟! اگه توی مسیر خلوت اتفاقی برات بیفته چی؟! می خوای دست ستون پنجم بیفتی؟! اگه عراقیها اسیرت کردند چی؟!
مریم درست میگفت، ولی وضعیت بحرانی خطوط به امدادگر و کمک احتیاج داشت. در این چند روز، عمده کارهایمان رسیدگی به مجر و حانی بود که از خطوط درگیری یا سطح شهر به مطب میآوردند. سعی میکردم کمک حال بچههایی باشم که واردترند. چند روز اول حضورم در مطب، وسایل پانسمان مثل گاز و بتادین و داروهای مورد نیاز را به دکترها یا امدادگران میدادم. بعد کمی دل و جرئت پیدا کردم و باند و گاز برای مجروحها گذاشتم و زخمهایشان را شست و شو دادم. در حین کار، تجربه کسب میکردم و هر اطلاعات جدیدی درباره پانسمان مجروحان را در حافظه میسپردم تا به موقع استفاده کنم.
این کتاب در ۵۴۳ صفحه همراه با عکس، شمارگان هزار و ۲۵۰ نسخه و قیمت ۹۰ هزار تومان عرضه شده است.
کد خبر 5860318 فاطمه میرزا جعفریمنبع: مهر
کلیدواژه: انتشارات سوره مهر خرمشهر دفاع مقدس دفاع مقدس جنگ تحمیلی کتاب و کتابخوانی معرفی کتاب معرفی کتاب کتاب و کتابخوانی دفاع مقدس انقلاب اسلامی ایران حوزه هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فرهنگسرای رسانه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی عاشورا مقاومت اسلامی انتشارات سوره مهر جنگ 33 روزه تازه تفحص شده انتشارات راه یار پارچه ها چند نفر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۵۴۷۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آغاز برداشت گل محمدی از گلستانهای کرمانشاه
رحمان فیض قربانی مدیر باغبانی سازمان جهاد کشاورزی استان کرمانشاه سطح گلستانهای گل محمدی در استان کرمانشاه را ۲۸۰ هکتار اعلام کرد و گفت : پیش بینی میشود امسال ۶۰۰ تن گل محمدی در استان برداشت شود.
وی افزود: امسال به نسبت سال گذشته شرایط بهتری داریم و اگرچه افزایش سطح زیرکشت گل محمدی را در استان نداشته ایم، اما احتمالا افزایش حدود ۱۰ درصدی تولید گل محمدی در استان را شاهد خواهیم بود.
مدیر باغبانی سازمان جهاد کشاورزی استان کرمانشاه توضیح داد: سال گذشته در روزهای ۱۳ و ۱۴ فروردین در استان سرمازدگی داشتیم که عملکرد گلستانهای گل محمدی را در استان تحت تاثیر قرار داد.
وی با بیان اینکه به جز در مناطق گرمسیر استان در بقیه نقاط استان گلستان گل محمدی داریم، گفت: بیشترین گلستانهای گل محمدی را در شهرستانهای کرمانشاه و هرسین داریم.
فیضقربانی در ادامه با بیان اینکه عمده گل محمدی تولیدی در استان در دو کارخانه گلاب گیری و واحدهای سنتی گلاب گیری استان به گلاب و اسانس تبدیل میشود، افزود: بخشی از گل محمدی هم به صورت غنچه خشک روانه تهران میشود که در سالهای اخیر بازار خوبی پیدا کرده است.
وی با بیان اینکه بخش قابل توجهی از گل محمدی برداشت شده از گلستانهای استان در داخل استان به فروش میرسد، یادآورشد: بخشی از گل محمدی تولیدی در استان در واحدهای فرآوری استان به گلاب تولید شده و روانه عراق و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس میشود که ارزش افزوده خوبی برای استان به همراه دارد.
فیضقربانی سپس با بیان اینکه سرمایه گذاری در زمینه صنعت تولید عطر و ادکلن میتواند برای استان با بازدهی خوبی همراه باشد، ادامه داد: اسانس گل محمدی در داخل کشور فراوری نمیشود و همه اسانس تولیدی در واحدهای فرآوری استان روانه کشورهای اروپایی میشود تا در صنعت عطرسازی مورد استفاده قرار گیرد.
فیض قربانی افزود: برداشت گل محمدی در استان کرمانشاه از یکی، دو روز پیش شروع شده و تا اوایل خرداد ادامه خواهد داشت .
باشگاه خبرنگاران جوان کرمانشاه کرمانشاه